ناب رمان
دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه |nabroman | رمان
ناب رمان
دانلود رمان خط هشتم | دختر خورشید

دانلود رمان خط هشتم از ناب رمان

دانلود رمان خط هشتم

دانلود رمان خط هشتم

دانلود رمان خط هشتم برای موبایل و کامپیوتر
نویسنده خط هشتم :Sun daughter
تعداد صفحات:۱۷۸
خط هشتم بازگوی زندگی ها و حرفهای ناگفته ی انسان هایی است که زاده ی روزهای جنگ و خون نیستند…انسان هایی که نسل سوم ، نسل آزاد لقب گرفته اند… انسان هایی شاید واقعی…و یا شاید غیر واقعی…

خطِ ّاول : بسم ِاللهِ الرّحمن ِالرّحیم

خطِ ّدوم : مرگ شاید نعمتی است از جانب خداوند … برای تحمل کابوسی به نام زندگی … !

خطِ ّسوم : انسان نرم و لطیف زاده میشود و در هنگام مرگ خشک و سخت است.

خطِ ّچهارم : گیاهان نرم و انعطاف پذیر سر از خاک بیرون می اورند و در هنگام مرگ خشک و شکننده هستند.

خطِ ّپنجم : هرکه سخت و خشک و شکننده است ، زمان مرگش به زودی فرا خواهد رسید و هرکه نرم و لطیف و انعطاف پذیر است…سر شار از زندگی !

خطِ ّششم : شهادت یعنی جان سپردن و جان دادن برای رسیدن به یک هدف ، آرمان و یا آرزو…

خطِ ّهفتم : و زندگی یعنی سرگذشت ِ درگذشت اهداف… آرمان ها و آرزوها…!

خطِ ّهشتم : …

سرآغاز خط هشتم:

قسمت اول:

جسم خیس و لزج و نرمی روی پوست صورتم پایین و بالا میرفت. چشمهامو باز کردم.سنگینی و گرمای ونوس و کاملا روی خودم حس میکرد.از روی گونه تا پایین گردنم و میلیسید… با صدای خش داری صداش زدم : ونوووس…

هنوز داشت به کارش ادامه میداد.از این کارش چندشم میشد.یه مشت به پهلوش زدم و از روی تخت پرتش کردم پایین.

زوزه ای کشید و پایین تخت نشست.

لبه ی تخت نشستم و پاهامو به زمین رسوندم.نگاهی به ساعت کردم… ساعت تازه ۹بود.با اخم به ونوس گفتم: توله سگ… ساعت تازه نه هه که… چرا بیدارم کردی؟

با چشمهای تیله ایش مظلومانه نگاهم میکرد .
زوزه ای کشید و چند بار دمشو برام تکون داد. اهمیتی ندادم.دوباره روی تخت دراز کشیدم و به سقف خیره شدم.خوابم پریده بود.

با بلند شدن من ونوس هم بلند شد.
دستی به سرش کشیدم و گفتم: صبح به خیر ونوس… فقط خرناس کشید.دوباره بلند شدم و حوله مو برداشتم و چپیدم تو حموم.

اب سرد و تا اخر باز کردم و بی مقدمه رفتم زیر دوش… یک لحظه نفسم بند اومد.اما کم کم عادت کردم.چشمهامو بستم .

سعی داشتم به چونه ی لرزون و دندونهایی که از سرما محکم بهم بر میخوردند بی توجه باشم.
از ضربه های شلاق وارانه ی اب سرد که روی پوست تنم فرود می اومدند تنها حس رخوت بود که توی وجودم میپیچید.

  • اشتراک گذاری
لینک های دانلود
  • 2047 روز پيش
  • admin
آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب، بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.