ناب رمان
دانلود رمان | دانلود رمان عاشقانه |nabroman | رمان
ناب رمان
دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر

دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر

دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور با لینک مستقیم

«نویسنده :شایسته نظری

خلاصه…

آیدا دختری شیطون، شوخ و بذله گو که در کودکی والدینش را از دست داده وتحت سرپرستی عمویش قرار می گید. طی جریاناتی درسن کم مجبور به ازدواج با مردی مغرور و شکست خورده بافاصله ی سنی زیاد می شود و سختیهای ودردهای زیادی را متحمل می شود. سختیهایی از جنس تحمیل از جنس نادیده شدن و سختیهای از جنس غم وحسرت…با ما همراه باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فصل1

پایان کلاس بود سریع وسایلم را داخل کیفم ریختم و به سارا گفتم:

ـ ای بابا…سارا زود باش دیرم شد اگه دیر برسم خونه زن عمو بیچاره ام می کنه!

سارا باکلافگی اخمی کرد؛ کتابش را درون کیفش ریخت و گفت:

ـ از دست زن عموی گرامیت چکار کنیم؟ نمیذاره کمی نفس بکشیم.

بازویش را به دست گرفتم.

ـ انقد نق نزن راه بی افت دیگه، امروز رفته خونه مادرش اگه برگرده و شام حاضر نباشه تا دو هفته به جونم نق می زنه، منم که از صبح تا حالا سر کلاس، خسته و کوفته باید برم نظافت وآشپزی کنم.

کیفش را سر شانه انداخت و از پشت میز بلند شد.

ـ من اگه جای تو بودم تو خواب خفه اش میکردم …کلفت گیر آورده؟ اصلا چرا از دختر خودش کار نمی کشه؟ مگه تو کزتی؟

آهی کشیدم.

ـ ای بابا اگه منم بابا و مامانم زنده بودن کلفت نمی شدم که. ساغر خونه باشه کمکم می کنه. اون اصلا به مامانش نرفته.

حلقه ی اشک دیدم را تار کرد. سارا متوجه حالم شد، سریع راهم را سد کرد. با ناراحتی گفت:

ـ ناراحت شدی؟ ببخشید نمی خواستم ناراحتت کنم.

لبخندی زدم.

دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر

ـ نه مهم نیست؛ بریم دیگه دیرم شد.

در حال هوای خودم بودم که آستینم کنده شد.

رویم را سمت سار کردم و با صورتی جمع شده گفتم:

-آی…دست مو کندی چی شده؟

چشم های قهوه ای درشتش را گشاد کرد و به آن طرف خیابون اشاره کرد.

ـ بازم اون پسرا …بیا بیا تا بهمون نرسیدن و مزاحمون نشدن بریم.

شانه ای بالا انداختم و با ابروهای گره شده گفتم:

ـ غلط میکنن این دفعه حالیشون می کنم با کی طرفند.

سر خیلی نترسی داشتم، حاضر نبودم جلوی هیچ پسری کم بیاورم. از کسی جز زن عمو

نمی ترسیدم. چون خیلی بدجنس بود. درست مثل نا مادری سیندرلا، بعد از مرگ پدر و مادرم عمویم که تنهاترین اقوام نزدیک من بود سرپرستیم را به عهده گرفت.

زن عمو که از این موضوع ناراضی بود مدام آزارم می داد. با اینکه حقوق پدر برایم مانده بود و خانه ی پدری را اجاره داده بودند وخرجم گردن عمو نبود همیشه آه و ناله

می کرد. حتی پولی به من نمی داد و لباسهای کهنه ی دختر عمو را که تقریبا همسن و سال بودیم می پوشیدم.

با صدای سارا نگاهم را به سمتش کشاندم.

ـ آیدا آیدا…ببین دارن میان این طرف. گفتم بیا زود تر بریم.

دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر

یکی از آن پسرها که سبزه رو با چشم های مشکی و صورتی شرور داشت. جلوی ما ظاهر شد و با نیش خندی گفت:

ـ به به خانومای زیبا در خدمت باشیم.

کیفم را از سر شانه محکم گرفتم و اخمی غلیظ جلوش ایستادم. باصدای بلند گفتم :

ـ گورتو گم می کنی یا بزنم لهت کنم؟ چرا مثل سگ پا سوخته دنبال ما را افتادی؟ دلت کتک می خواد؟

پوز خندی زدوگفت:

ـ درست حرف بزن دختری چشم گربه ای …من که با تو کاری ندارم با دوست کار دارم.

نگاهی به سارا انداختم که از ترس می لرزید. رو به پسرک کردم، دستم را بالا بردم و

محکم به صورتش زدم. کمی شوکه شد. سپس دستش را بالا برد که بزند؛ با وساطت چند مرد از هم جدا شدیم.

سارا دستم را گرفت و کشید. با ترس گفت:

ـ تورو خدا بیا بریم.

نگاهی به صورت رنگ پریده و ترسیده اش کردم:

ـ باشه بابا بیا بریم؛ آقا عاشق سینه چاکته ببین چه شری درست کرد.

صورتش را مچاله کرد؛ کش دار گفت:

ـ ایی…نگو خیلی زشته اصلا دلم نمی خواد نگاهش کنم.

تا به خانه رسیدم. قبل از تعویض لباس هایم. شروع به نظافت کردم اصلا حوصله ی نق زدن های زن عمو را نداشتم. به سرعت در خانه می چرخیدم و جمع آوری می کردم. با خودم نالیدم

 

دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر

نام دیگر این رمان آیدا و مرد مغرور هست

 

  • اشتراک گذاری
لینک های دانلود
  • 1930 روز پيش
  • admin
آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب، بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.