دانلود رمان سه با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده: علی_پاینده
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
صفحات: 45
خلاصه:
جسدش پخش و پلا روی سرامیک های کف سالن اداره افتاده بود. درست به همان شکل که در رؤیا او را رها کرده بودم. چه طور چنین چیزی ممکن است؟! در ابتدا از خوشحالی در پوست نمی گنجیدم اما وقتی خوشحالی ها تمام شد، آن گاه بار دیگر سؤالات به ذهنم هجوم آوردند. من خواب هر کس را که می بینم، آن شخص می میرد. در ابتدا شهاب. خبرش را در روزنامه خواندم.