دانلود رمان حاملگی اجباری با لینک مستقیم
ویدا دهداری
خلاصه رمان :
آوایی که اینقدر شاد و سر زندست که همه با دیدنش به وجد میان…
این آوا خانم قصه ی ما با دوتا از دوستاش به اسم سارا و سحر جاهایی میرن که همزمان با اونا سه تا پسر,دیگه هم هستن..
کل کل های این سه تا تا جایی که ادامه پیدا میکنه که…
این سه تا پسر هم دسته کمی از اونا نداشتن.. مخصوصا این آقا رایان اخمو ولی مهربون.. بعد از مدت ها آوا متوجه میشه که رایان همون…
قسمتی از رمان حاملگی اجباری :
#پارت اول
با التماس و خواهش و بغض گفتم:
_تورو خدا میشه بگی چته ؟
چنان مرا به خود چسباند و و دستش حصار تنم بود که مرا به خود فشار و لحن
خماری که اولین بار میدیم زمزمه کرد:
_یعنی نمیدونی چمه ؟
آب دهنم را با هر جان کندنی بود قورت دادم و با گریه که دیگر اصلا نمیتوانستم
کنترلش کنم با ترس درحالی که نگاهم را از نگاه پر از نیازش میدزدیدم گفتم:
_ما همش سه روزه با هم آشنا شدیم
نذاشت ادامه بدم کمی با لحن خشنی گفت:
_آره مگه نمیخوای این رابطه و دوستی عمیق بشه؟
واقعا وحشت بی سابقه ای به قلبم چنگ زد و نتوانستم حرفش را عمیقا هلاجی
کنم و یا ترسیدم که با ترس و لرز زمزمه کردم:
_رایان منظورت چیه ؟
پوزخندی زد اینبار و نگاهش را به خودم نتوانستم درست تفکیک کنم چه حسی
را در بر گرفته بود که گفت:
_خوب میدونی که منظورم چیه ؟
تمام ترسی که در خود سراغ داشتم نگاهش کردم که گفت: