دانلود رمان حکم لازم با لینک مستقیم و رایگان
به قلم : shima.es
خلاصه ی رمان :
کیارش و کیانا با هزار بدبختی ( مربوط به جلد اول ) با هم ازدواج می کنند
و یه بچه به اسم کیاوش که الان 5 سالشه دارن
خب این زوج قصه ما با دوستاشون عضو پلیس مخفی هستن
اعضای گروه رو حتی پلیس ها هم نمیشناسن البته جز یک یا دو نفر خاص .
بزرگترین گروه قاچاق که درموردشون تحقیق میکردن
آمارپلیس مخفی های مارو درمیاره ( این بخش مربوط به جلد اوله که بابای کیانا مجبوره به خاطر حفظ جون بچه اش خودکشی بکنه )
وقتی که بابای کیانا میمیره این پرونده بسته میشه
اما کیارش دوباره بازش میکنه و جنجالی اساسی در این بین رخ میده …
قسمتی از متن :
رفتم سمت اتاق..
از شیشه نگاهی به اتاق پر از لوله و تخت کیاوش کردم دستم لرزان بود..
تا حالا برای هیچی دستم نمی لرزید حتی ادم کشی..
_بسم الله در رو باز کردم و وارد شدم
_سلام عزیز دلم..این چند روز چی بهت گذشته؟دیدی باز مامانی اومد پیشت؟؟بدون نگاه کردن به لاک پشت های نینجا چه جوری خوبت برده مامانی؟؟می دونی مامان بدون تو چه قدر سختی کشیده؟یه وقت نری مامانی رو تنها بزاریا..مامانی بی تو میمیره.. رفتم سمت تختش بغلش کردم اشکم جاری شد
_کیاوش این تخت خیلی برات بزرگه..واقعا حیفه تو هس..
خیلی خیلی برات بزرگه..کیاوش یادته شر بودی همه جا؟
یادته با هم پایه می شدیم بابایی رو اذیت می کردیم؟بابایی مدتیه ناراحته..اخه کسی نیست اذیتش کنه ..به اذیت هات عادت کرده گناهی نداره……. (فلش بک به به عقب)
_کیاااوش میکشمت دعا کن دستم بهت نرسه کیاوش سریع دوید و پشت من پناه گرفت..کیارش با حوله حمومی و مو های خیس اومد جلو
_کیارش چته باز الکی گیر دادی به بچم؟
_الکی؟؟نه خدایی الکی؟؟
_تو چرا سر و وضعت این شکلیه؟
_از بچت بپرس